دیروز تو کنسرت LP ما عقب بودیم طاقت نیاوردم تند تند لای جمعیتو باز میکردم میرفتم جلو وقتی بهم اعتراض میکردن میگفتم. Iran için. و پوستر مهسا رو نشون میدادم یهو خودشون میگفتن برو جلو برو جلو.
فاصله ام با LP دومتر شد وسط اهنگاش جیغ زدم مهسا امینی. پوستر رو دید دستشو گذاشت رو قلبش ین قدر جیغ زدم و با گریه پوستر رو بالا نگه داشتم که بعد دو تا اهنگ از مهسا حرف زد.
و بعدش ماموریتم انجام شد برگشتم عقب یکی توی مسیر بهم گفت بهت تبریک میگم.
نمیتونستم چند دقیقه حرف بزنم از فوران احساسات.