۱۴۰۱ شهریور ۲۷, یکشنبه

خزر؛ خسته از جنگ نفت، غارت و بی‌آبی


                                                                                                                                                                     چندان بعید نیست از این بزرگ‌ترین دریاچه جهان در آینده‌ای نه‌چندان دور، سیمایی خشک و تفته باقی بماند.

آبی و آرام، گاهی تیره و پرتلاطم. عطرآگین و پر از تازگی، گاهی متعفن از لاشه‌ جانداری در گوشه‌ای. زمانی نه‌چندان دور، چشم‌اندازش تا دوردست‌ها نیلفام بود، دست‌کم قرن‌ها چنین بود. تا همین اواخر هم‌ چنین بود، وقتی که نفت نبود. وقتی که جمعیت زیاد نبود. وقتی که میان پنج کشور، اسیر نبود. دریای خزر را در سراسر عمر درازش شاید هیچ‌کس چنین خسته از جنگ نفت، غارت و بی‌آبی ندیده باشد.

چندان بعید نیست از این بزرگ‌ترین دریاچه جهان در آینده‌ای نه‌چندان دور، سیمایی خشک و تفته بر جای بماند. از این ثروت، حتی شیاری کف‌آلود نصیب مردم نمی‌شود. هرچند ممکن است بسیاری چنین تصویری را دور از واقعیت توصیف کنند، اما کاهش مدام تراز آب آن، می‌تواند نشانه‌ای از آینده‌ای خوف‌انگیز باشد.

هر روز کمتر از دیروز

این روزها خبر نگران‌کننده درباره دریای خزر، کم شدن مدام آب آن است. خبری که چندان جدید نیست و پیش‌تر هم چندین بار منتشر شده بود. این خاصیت خبرهای محیط‌زیستی است؛ پی‌در‌پی می‌آیند، چندان دیده نمی‌شوند و به‌سرعت از یاد می‌روند.

بزرگ‌ترین دریاچه شور جهان با ۳۸۶ هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع که از ژاپن پهناورتر است، هرسال سطح آبش «به شکل متوسط ۲۰ سانتی‌متر کاهش می‌یابد»؛ این نقل قولی است از معاون سازمان بندرها و دریانوردی که به‌تازگی روی خروجی خبرگزاری‌ها رفته است. خرداد‌ماه خبری مشابه منتشر شد: به گفته مدیر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر، سطح آب این دریا در سه سال گذشته ۳۸ سانتی‌متر پایین رفته است و «در اثر کاهش ۱۷۰ سانتی‌متر سطح آب دریای خزر از سال ۱۳۷۴ تاکنون، عقب‌نشینی قابل‌ملاحظه دریا و افزایش عرصه ساحلی در سواحل شمالی کشور رخ‌ داده است».

همین خبر اردیبهشت‌ماه به نقل از موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو منتشر شد، با این مضمون که «میانگین تراز آب دریای خزر در سال ۲۰۲۱ میلادی، به میزان ۲۱ سانتی‌متر نسبت به دوره مشابه گذشته، کاهش یافته است و به منفی ۲۷/۴۳ متر رسیده که معادل دو و نیم برابر حجم آب دریاچه ارومیه است.»

آبان ماه سال گذشته نیز حرف‌هایی مشابه، این بار از مدیرکل مرکز علوم جوی و اقیانوسی سازمان هواشناسی کشور درباره پایین‌ رفتن تراز آب دریای خزر منتشر شد که طی ۲۶ سال، یک متر و نیم کاهش یافته است.

بیش از یک دهه است که این خبر به اشکال گوناگون تکرار می‌شود؛ نمونه‌اش در آذرماه ۱۳۹۱ که مدیر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر گفت:‌ تراز آب طی ۱۶ سال ۸۰ سانتی‌متر پایین رفته است.

شاید کنار هم قرار دادن این ارقام و جزئیات برای کسانی، کسالت‌بار باشد، اما برای شماری دیگر یک واقعیت را نمایان می‌کند؛ گرچه نوسان‌های آب دریای خزر پدیده‌ای طبیعی است، اما این پهنه آبی حال خوشی ندارد، موضوعی که البته چندان جدید نیست.

انگشت اتهام رو به آسمان

از نگاه مسئولان، متهم ردیف اول نابودی محیط‌زیست در ایران؛ از نابودی جنگل‌ها و آب‌های زیرزمینی گرفته تا خشک‌ کردن تالاب‌ها و آتش‌‌سوزی علفزارها، از خشکاندن رودخانه‌ها تا فرسایش خاک، از توفان‌های ریزگرد تا نابودی تنوع زیستی، تغییر اقلیم است. شکی نیست که تغییر اقلیم تهدیدی برای بسیاری از بوم‌سازگان‌‌های جهان است، اما نمی‌توان از نقش مدیریت فاسد و مخرب سرزمین غافل شد.

مسئولان عامل اصلی کاهش آب دریای خزر را هم خشک‌سالی، افزایش دما و درنتیجه آن، افزایش تبخیر ناشی از تغییر اقلیم معرفی می‌کنند. مگر ایران و روسیه جزو ۱۰ کشور نخست تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای نیستند؟ پس حتی اگر تغییر اقلیم هم عامل نابودی باشد، موضوعی ساخته و پرداخته دست بشر است. نقش آب‌های ورودی به این دریا چیست؟ رود ولگا در روسیه با سهمی ۸۰ تا ۹۰ درصدی در تغذیه خزر و آیا سایر رودخانه‌ها آب کمتری به خزر می‌ریزند؟

پژوهش‌ سَمِن کرونِنْبِرگ و دو همکار دیگرش که در نشریه جغرافیا، محیط‌زیست و پایداری در سال ۲۰۰۸ منتشر شد نشان می‌دهد؛ نوسان‌های آب دریای خزر وقتی توجه جهانیان را به خود جلب کرد که بین سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۷۷ بیش از سه متر از سطح آن کاسته شد و تا سال ۱۹۹۵ دوباره سه متر افزایش نشان داد،‌ اما از آن زمان به بعد روندی کاهشی را آغاز کرد. بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵ هرسال ۱۵ سانتی‌متر سطح آب بالا می‌آمد و به بالاترین میزان خود یعنی ۳۴ سانتی‌متر در ۱۹۹۱ رسید. در این مقاله همچنین ذکر شد که دامنه تغییر آب خزر به دلیل سرعت بسیار بالای نرخ نوسان سالانه، معمولا بیش از ۱۰۰ برابر نوسان سطح آب اقیانوس‌ها است.

مقاله‌ای به‌تازگی در نشریه علمی ژئومورفولوژی منتشر شد که نویسندگان آن با استفاده از داده‌های تاریخی و باستان‌شناسی و نیز داده‌های ثبت شده با وسایل جدید، یک بازه زمانی ۲۲۰۰ ساله را مورد مطالعه قرار داده‌اند. لی‌روی و ۱۳ همکارش، نقش رود ولگا را در نوسان آب دریای خزر مهم ارزیابی کرده‌اند. همچنین نوشته‌اند که در طول زمان، تبخیر و جهت باد نیز در کنار جاری شدن سایر رودخانه‌ها مثل رود جیحون (که زمانی به دریای خزر می‌ریخت) و دخالت‌های انسانی در بالا و پایین رفتن آب خزر موثر بوده‌اند. طی هزاره اخیر، دامنه نوسان آب این دریا بیش از ۹ متر برآورد شده است و پیش از آن (از دو نیم میلیون سال پیش به بعد) این رقم به ۱۰۰ متر هم می‌رسید. بااینکه پیشینه پژوهش‌ها با تمرکز بر دریای خزر به بیش از یک قرن می‌رسد، اما هنوز منحنی تغییرات آب آن به‌ویژه طی هزاره اخیر ناشناخته مانده است.

شاید عده‌ای بلافاصله نتیجه‌گیری کنند که کاهش آب خزر در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت (مثلا یک دهه) لزوما به معنی خطری جدی برای این پهنه آبی نیست، اما افزایش مصرف آب، به‌ویژه در بخش کشاورزی و ساخت سدهای بی‌شمار روی رودخانه‌های مهمی مثل ولگا یا کورا در کنار گرمایش جهانی می‌تواند زنگ خطری باشد برای دریایی که ۲۷ متر از سطح آب‌های آزاد پایین‌تر است. اگر خزر کم‌آب شود حمل‌ونقل دریایی و بندرها نیز با محدودیت‌های جدی رو‌به‌رو خواهند شد. به‌علاوه تالاب‌های وابسته به دریای خزر و همچنین خلیج گرگان، پرندگان و آبزیان در معرض تهدیدی جدی قرار می‌گیرند. با این‌همه، کاهش آب خزر تنها عامل تهدید نیست.

غارت بی‌امان زیر و روی آب
زمانی دریای خزر بین ایران و شوروی سابق محصور بود. هر دو کشور حق بهره‌برداری برابر داشتند (بماند که برخی با تفسیرهای خود چنین گزاره‌ای را باطل می‌دانند). پیش‌نویس کنوانسیون حفظ دریای خزر بین نمایندگان دو کشور (اسکندر فیروز، رئیس سازمان محیط‌زیست ایران و باراد اوشنکو، معاون وزیر آب و عمران اراضی اتحاد جماهیر شوروی) در خرداد ۱۳۵۳ امضا شد. تیم‌های تحقیقاتی و پژوهش‌های منسجم شکل گرفت. فروپاشی نظام پادشاهی در ایران و مدتی بعد فروپاشی نظام کمونیستی، همه معادلات را برهم زد. خزر میان پنج کشور اسیر شد. نفت که پیش‌تر حتی در دوره استالین مورد مناقشه بود - و حزب توده در ایران تلاش می‌کرد حق بهره‌برداری از نفت شمال را در انحصار رفقای روس خود قرار دهد- پس از فروپاشی شوروی به‌جای این‌که قاتق نان شود، قاتل جان خزر شد.

تا حدود ۷۰ سال پیش، اهمیت اقتصادی خزر در کشتیرانی و صید ماهیان خاویاری خلاصه می‌شد، اما با کشف میدان‌های نفتی و گازی به‌تدریج جذابیت خود را از دست دادند و آلودگی نفتی به یکی از مهم‌ترین تهدید‌های این دریا تبدیل شد. اوایل دهه خورشیدی؟ برنامه حفاظت محیط‌زیست دریای خزر با کمک سازمان ملل و همراهی آذربایجان، روسیه، قزاقستان ترکمنستان و ایران متولد شد. در سال ۱۳۷۶ نشستی در رامسر برگزار شد و درنتیجه آن قرار شد دفتری در باکو برای هماهنگی و انسجام برنامه‌های حفاظتی راه‌اندازی شود‌، اما همه تلاش‌های این برنامه مشترک، به تعیین رژیم حقوقی و سهم هر کشور از خزر منوط بود. این برنامه چند سال بعد در غبارها گم شد.

نمایندگان پنج کشور در ۲۱ مرداد ۱۳۸۵ کنوانسیون حفاظت از دریای خزر را در تهران امضا کردند. کنوانسیونی که پس از تعیین رژیم حقوقی خزر در سال ۱۳۹۷ -و کوتاه آمدن جمهوری اسلامی از حق ایران- حتی تا امروز نتوانسته است در نجات این گوهر یگانه چندان موثر باشد.

تنها در سال ۲۰۱۲ چهار کشور حاشیه خزر (به‌جز ایران) ۲/۸ هزار میلیارد مترمکعب گاز و بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت در روز استخراج کرده‌اند. آمار و ارقام پراکنده از سال‌های بعد نشان از عطش سیراب نشدنی برداشت از مخازن هیدروکربوری دارد. آنچه بی‌اهمیت می‌نماید جانداران دریا، معیشت و سلامتی مردمان حاشیه آن است.

خشک شدن و آلوده شدن رودخانه‌ها، نابودی زیستگاه تخم‌گذاری ماهیان خاویاری و ماهی آزاد، راهی کردن پساب‌های شهری، صنعتی و بیمارستانی به دریا، تعداد دیگری از عوامل نابودکننده‌ دریایی است که در کتاب‌های تاریخی، طبرستان، جرجان، دیلم و آبسکون نیز نامیده شده است.

تنها پستاندار این عرصه، فک‌ خزری است. زمانی تعدادی از آن‌ها در تورهای ماهیگیری گیر می‌افتادند، به پروانه قایق‌ها برخورد می‌کردند یا صیادان با چاقوهای بلند و تیزشان آن‌ها را می‌کشتند. با وجود فعالیت‌های حفاظتی و حمایت‌های بین‌المللی، روزبه‌روز تعدادشان کمتر می‌شود و با انقراض فاصله چندانی ندارد.

سال‌ها پیش به فهرست طولانی تهدیدهای خزر، موردی دیگر نیز افزوده شد؛ شانه‌دار ژله‌ای، گونه‌ای آبزی و مهاجم با اشتهای سیری‌ناپذیر که در اقیانوس‌ها زندگی می‌کنند. گونه‌ای که به دریای خزر راه پیدا کرده و بومی آمریکای شمالی است و به نظر می‌رسد از طریق آب توازن کشتی‌ها از کانال ولگا-دن به این عرصه راه پیدا کرده است. از تخم و لارو ماهیان تغذیه می‌کند و یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش جمعیت ماهی کیلکا، ماهی مورد علاقه فک‌های خزری است. اثر شانه‌دار ژله‌ای و روش‌های مبارزه با آن خود قصه پرغصه‌ دیگری است، یکی داستان پر آب چشم که شرح کشافی دیگر می‌طلبد.

مرور همه تهدیدهایی که به جان خزر افتاده است این واقعیت را نشان می‌دهد که گرمایش جهانی نمی‌تواند عامل همه آن‌ها باشد. دریایی که زمانی آبی بود، زمانی محل زیست و زندگی بود، زمانی برای مردمان حاشیه‌اش، سفره‌ای برکت‌خیز بود، اینک و پس از سال‌ها غارت منابع طبیعی‌اش، کم‌شدن آب و فشار سنگین آلودگی‌ها کمر خم کرده و رو به نابودی مطلق است. آن زمان که خزر در میان نباشد، نه تنها ثروت که حتی شیار کف‌آلود امواجش نیز نصیب مردمان نخواهد شد*.

*برگرفته از گفتار فیلم موج و مرجان و خارا، ساخته ابراهیم گلستان.

نامه‌ای اداری برای تهیه متن نهایی کنوانسیون حفظ دریای خزر که مهلت تهیه آن نیز قید شده است.

روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بزرگداشت ۲۵ نوامبر

قوه قضاییه بدون اشاره به علت مرگ سارا تبریزی، بازداشت او را تأیید کرد

  عکسی که از سارا تبریزی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است چند روز پس از انتشار خبر مرگ «مشکوک» یک زن جوان با هویت سارا تبریزی، قوه قضاییه ب...