سخنی با فرجسرکوهی در پاسخ به نقد او بر شعار «مرد،میهن، آبادی»:
جناب سرکوهی گفتید [میگن «مرد، میهن، آبادی».این اولاً تفکیک مرد و زن تأکید میکنه و این نوعی تبعیضه.]!
شگفتا که نام بردن از بخشی از انسانها-زنان- تبعیض نیست اما آوردن نام بخشدیگر،انسانشمول کردن و یکپارچه دانستن
جامعهی انسانی تبعیض است؟ اگر گویندهی این سخن کسی دیگر بود خود شما با شنیدنش قهقههای بلند سرنمیدادید؟. البته گویا خیلی زود به مضحک بودن گفتهی خود پی بردید و درصدد رفع و رجوعش برآمدید و بلافاصله گفتید؛ [اونجا هم اگه اومده زن در شعار «زن، زندگی، آزادی» این نیستش که زن مرد
نباشد،زن یک مفهوم مشخصی داره در اینجا.] سوال اینست؛ چه مفهوم مشخصی دارد؟این را در جملهی توجیهی بعدی میگویید؛[ رهایی هیچ جامعهای -اینو اغلب جامعهشناسها-گفتن هیچ جامعهای رها نمیشه مگر اینکه زنانش رها بشن. در واقع رهایی زن رهایی جامعهاست.]
اینجاست که میرسیم به اصل مطلب.
اولاً کدام جامعهشناسها چنین گفتهاند؟ چرا نام نبردید؟ یعنی باید باورکنم که جامعهشناسان! چنین سخنی گفتهاند و شما صرفاً برای قبولاندن حرفتان به مخاطب، این نقل قول را از موجوداتی موهوم نیاوردهاید؟ اصلاً اینرا فراموش کنید و فرض را بر این بگیریم که گفتهاند. خاستگاه فکری آن
جانبدارانه و به نفع چپ به مسلخ نقد میکشانید چرا نقد که نه، حتی لحظهای هم با خود فکر نکردید رهایی کدام جامعه در گرو رهایی زنان آن و به تعبیر شما و دیگر همفکرانتان «انقلاب زنانه»بود؟ چرا یک نمونهی ملموسش را نام نمیبرید؟ چرا از خود نپرسیدید مگر عامل رهایی جوامعی چون آفریقای جنوبی یا هندوستان، رهاشدن زنان آنها و انقلابزنانه بود؟
چرا هنوز هم اصرار دارید برای رسیدن به هدف هر دروغی را به خورد مردم بدهید و با قلب تاریخ بشری سعی دارید ناآگاهان را بفریبید؟ پاسخ اینرا در آخر خواهم داد.
بگذریم. در ادامه گفتید: [بعد، این مرد میهن آبادی. این اصلاً نگاه تبعیضآمیز جمهوری اسلامیه. برای اینکه مگه زنان در آبادکردن مملکت نقش ندارن؟ یعنی که چی مرد مسئول آبادیه؟ انگار که زنها مسئول آبادی نیستن. این شعار بهنظر من تا حدودی توهینآمیز هم هست و مبتنی بر تبعیضه.] مهمترین بخش موضوع همینجاست که طبق عادت مرسوم چپها که همان حذف رقیب با انگ زدن است زیرکانه دارید با کشیدن پای ج.ا به ماجرا زیرآب میزنید.از طرفی ادعایی خندهدارتر از ادعای مضحک قبلی میکنید.با همان استدلال خودتان میگویم چطور شعار زن زندگی آزادی،و نادیده گرفتن سهم مردان از زندگی و آزادی تبعیضآمیز و موهن نیست اما اگر در ادامه نام مرد هم بیایید یکباره تبعیض و توهینآمیز میشود؟ چه کسی گفته زنان در ساختن میهن نقش ندارند؟ چرا با این نشانهگیریها سعی در تخریب دارید؟ مگر وقتی شعار فقط زن زندگی آزادی بود کسی اعتراضی کرد و مانند شما طلبکارانه پرسید «یعنی که چی زن عامل آزادیه؟یعنی مردها عامل آزادی نیستن؟» و کسی گفت «این شعار بهنظر من تا حدودی توهینآمیز هم هست و مبتنی بر تبعیضه»؟.
واقعاً مشکلتان اینست که باگفتن «مرد میهن آبادی»،نقش زنان در آبادی میهن نادیده گرفته میشود؟ کاری ندارد جای مرد و زن را در شعارها عوض کنید. هرچند به جد باوردارم اگر جای واژگان شعارها عوض هم شود باز شما ایراد دیگری
به آن میگیرید و باز همین المشنگه از جانب همفکرانتان بر پا میشود.میدانید چرا؟ چون هدف اصلی شما و همفکران منتظرالحکومهی چهل و اندی سالهی شما نه آزادی مردم بلکه دستیابی به قدرت است. اصرار شماها بر «انقلاب زنانه» و گذاشتن شعار«زن زندگی آزادی»به تنهایی و «نه یک کلمه زیاد،
نه یک کلمه کم» در دهان مردم، بر میگردد به رکبی که در سال ۵۷ تحت عنوان «وحدت کلمه» از روحانیت و مذهبیون سنتی خوردید و امروز میخپاهید همان را طابقالنعل به ملت ایران بزنید تا فردا اگر از شما پرسید چرا فقط «جمهوریزنانه»؟ بتوانید مطهریوار*بگویید؛
« باید دید آیا مردم انقلاب کردند یا انقلاب زنانه! و البته که مردم انقلاب زنانه کردند.»
و اما پاسخ به اینکه چرا هنوز دروغ میگویید؟
میدانیم و خود بهتر میدانید که شما «جهانوطن» ها نه درد میهن دارید و نه درد ملت اعم از مرد و زن و کودک ولی تمام این واژگان طبق ایدئولوژیتان ابزارهایی هستند برای نیل به
هدفتان که همان دستیابی به قدرت. «میهن و وطن» دو واژهای هستند که شماها با شنیدنش «کهیر میزنید». آشفتگی امروزتان از اضافه شدن «مرد، میهن، آبادی» به شعار «شعار زن زندگی آزادی» توسط مردم معترض،دقیقاً باز میگردد به همان واژهی «میهن». واژهای با بارمعنی ملی گرایی که همواره خون ایرانیان را به جوش آورد و بارها موجب خروش ملت و تاراندن دشمنان ایران شده از جمله جهانوطنانی چون پیشهوری.
این اصرار شمایان به استفادهی صرف از شعار اول و کوبیدن شعار ضمیمه نه برای دفاع از حقوق زنان بلکه برای دورخیزی بالاتر که همان ایجاد «اولین جمهوری زنان در دنیا»ست که شما و همفکرانتان کردهاید و قصد دارید یکبار دیگر «ایران عزیز» ما را همچون خوکچهی آزمایشگاهی محل آزمایش بنیان نهادن جمهوریهای خلقالساعه و نیست در جهان کنید و اینبار ایران را به جهانیان، به نام «Woman Republic of Iran» و با نام اختصاری «W.R.I» جا بزنید و حتمن هم قصد دارید که تمام دار و ندار ایران و ایرانی را هم خرج جنبشهای فمنیستی دنیا که خود زیر مجموعهای از ایدئولوژی چپ است، کنید.بعد هم خود در خارج از ایران بنشینید و فلاکت ملت را تحت سلطهی یک حکومت ایدئولوژیک دیگر همچون شوری ببینید و دست بر هم بسایید، تئوری ببافید،دوباره مدعی شوید که این فمنیزم واقعی نیست، فمنیسم واقعی فلان و بهمان …. نه جناب سرکوهی این شعار چنانکه گفتید: [اضافه کردنش به اون شعار قبلی از زیبایی، برندگی و جامعییت. شعار زن زندگی آزادی میکاهه.] از زیبایی! برندگی! و جامعییت!!! شعار قبلی نمیکاهد چون آن شعار به تنهایی دارای هیچکدام از این صفات که برشمردید نیست و با افزدون «مرد و میهن، آیادی» زیبا، برنده و جامع شده.
شما چپهای جهانوطن نه با این شعار و نه هزاران شعار همچو این نمیتوانید دوباره ملت آگاه و میهندوست ایران بفریبید و برای بار دوم به چاهی دیگر بیاندازید چاهی که تصویری از زنان بر آن نهادهاید و دوباره از نام زن، حق زن و خود زن استفادهی ابزاری میکنید.این پنبه را از گوش خود بیرون کنید.
*مطهری در پاسخ به سروش که در گفتگویی از او میپرسد:: «چرا در رفراندوم انقلاب، مردم تنها باید در مورد اینکه جمهوری اسلامی میخواهند تصمیم بگیرند، و چرا گزینه دیگری نیست؟
پاسخ میگوید: باید دید آیا مردم انقلاب کردند یا انقلاب اسلامی! و البته که مردم انقلاب اسلامی کردند.»